مجالس عزا باید در مملکت در صادقیه [ایام شهادت امام صادق علیه السلام ] رسمی بشود ؛

به دو عنوان باید این روز زنده بشود :

این عنوان اولی که حق اینچنین صاحب حقی ایجاب می کند

عنوان ثانوی این است که :

در این مملکت آتشی زیر خاکستر است ؛

آن آتش زیر خاکستر همان است که :

یک عده بی شرم ؛  بی حیا ؛

در همین مملکت ؛

به رای همین مردم ؛

به همین مجلس امدند ؛

و از مالیاتی که به اسم امام ششم گرفته می شود ، اینها ارتزاق می کنند ؛

 این بی شرمها تصمیم گرفتند شهادت جعفربن محمد را از قلم بیندازند ؛

تعطیل رسمی را ساقط کنند ؛

این افکار مسموم در این مملکت است!

 اگر امروز با وجود علم و دین عده ای نتوانستند ؛

ممکن است بعد این اتش از زیر خاکستر بیرون بیاید ؛

این است که وظیفه مردم این است :

شهادت امام ششم را ؛

مثل عاشورا که در اعماق نفوس ریشه دوانیده ؛

آنچنان احیا کنند که :

کسی جرات نکند در مجلس شورای این مملکت اینچنین غلطی بکند !

 اینها تصور کردند که ما خوابیم

این آرزو را به گور ببرید!

باید تمامتان بمیرید ؛

ولی این عَلَم سرپا باشد

شهادت جعفربن محمد باید عاشورای دوم بشود تا کمر همه اینها بشکند

 ممکن است همان ها که این نغمه ها را دارند بگویند  :

 این علم ها چرا؟

این عزاداری ها چرا؟

باید بدانید این حرفها از کجاست

همه این حرفها منشأش این است که :

این مذهب را می خواهند سست کنند

دیگر ورق بعد را نمی گویم :

 

مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز ؛

ورنه در محفل رندان ؛ خبری نیست که نیست! [خبری نیست که وجود نداشته باشد!]

 

من می دانم چه نقشه هاست!

ولی به همه می گویم :

همه تان بمیرید ؛

و این مذهب بماند ؛

و این مردم ؛

و این ملت ؛

گول این عوام های عمامه به سر را نخورند ؛

که بگویند :

این عزاداری ها چیه؟

این سینه زنی ها چیه؟


+ نوشته شده در  ساعت ;  توسط www.gharebaneh.com;  | نظرات دیگران: نظر