? جواب: در قضایا و جریانات تاریخى باید به کتب و منابع موثق تاریخى رجوع کرد؛ و هجوم به خانه ى حضرت زهرا علیها السلام و ضرب و جسارت به آن حضرت از مواردى است که در کتابها و منابع معتبر تاریخى و حدیثى شیعه و سنّى آمده است و حتى به جزئیات آن نیز پرداخته شده و البته ذکر این واقعه از طرف علماى عامّه تأکید دو چندانى بر صدق آن وقایع براى مخالفین خواهد بود و در این مجال به ذکر چند نمونه از آن اکتفا مى شود:
ـــ در کتاب «الامامة والسیاسة» نوشته إبن قتیبه دنیورى، که از علماى عامه است آمده: «وان أبابکر تفقد قوما تخلفوا عن بیعته عند على [علیه السلام]، فبعث إلیهم عمر، فجاء فناداهم وهم فی دار على، فأبوا أن یخرجوا فدعا بالحطب، وقال: والذى نفس عمر بیده: لتخرجنّ أو لا حرقنّها على مَن فیها فقیل له: یا أباحفص! ان فیها فاطمة [علیها السلام]؟ فقال: وَإن؛ ابوبکر دریافت کسانى که از بیعت با او سر باز زده اند، در خانه على [علیه السلام] هستند؛ لذا عُمر را به سوى آنان فرستاد. عمر به درِ خانه على [علیه السلام] آمد و آنها را صدا کرد [که بیایند با ابوبکر بیعت کنند]؛ اما آنها ابا کردند. در این هنگام عمر دستور داد هیزم آوردند [و پشت درِ خانه حضرت جمع کردند] و گفت: سوگند به کسى که جان عمر بدست اوست، باید از خانه خارج شوید و یا اینکه [حتماً و به یقین] آن را و هر کس که در آن باشد را آتش خواهم زد. به او گفتند: اى عمر! در این خانه، فاطمه [علیها السلام] هست! گفت: حتى با وجود او [این کار را خواهم کرد]!!»
(الامامة والسیاسة، ج1، ص19)
ـــ در کتاب «الملل والنحل» تألیف شهرستانى، به نقل از «القطام» و دو نفر از علماء مشهور عامه آمده است: «انّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتّى ألقیت الجنین (المحسن) من بطنها وکان یصیح: أحرقوا الدارها بمن فیها؛ وما کان فی الدار غیر على وفاطمة والحسن والحسین؛ همانا عمر در روز بیعت گرفتن [براى ابابکر] به شکم فاطمه [علیها السلام] ضربه زد که در اثر آن جنینش را (که محسن نام داشت) سقط کرد و فریاد مى زد: این خانه و هر که در آن است را بسوزانید و این در حالى بود که در خانه، کسى جز على و فاطمه و حسن و حسین [سلام الله علیهم] نبودند.»
(الملل والنحل، ج1، ص51، ط2، دارالکتب العلمیه، بیروت)
ـــ و همچنین ابن ابى الحدید معتزلى که از علماى بزرگ عامه است مى گوید: «والصحیح عندی أنها ماتت وهى واجدة على أبى بکر وعمر، و أنها أوصت أن لا یصلیها علیها...؛ صحیح در نزد من آن است که فاطمه [علیها السلام] از دنیا رفت در حالى که بر ابابکر و عمر غضبناک بود و همچنین وصیت کرده بود که آن دو بر او نماز نخوانند.»
(شرح نهج البلاغه، ج2، ص20)
ـــ البته نقل این واقعه در بسیارى از کتب عامه یافت مى شود، مانند «العقد الفرید» و «لسان المیزان» و «الإستیعاب» و... که ما به چند نمونه از آن اشاره کردیم.
ـــ و اما شرح این واقعه از طرف شیعه در منابع بسیارى آمده است که براى نمونه مى توانید به کتابهاى: «بحارالانوار»، «الغدیر» و کتاب «سلیم بن قیس» مراجعه نمایید.