درگذشت علامه آیت الله سید محمد حسین فضل الله مرجع تقلید شیعیان در لبنان بر حضرت ولی عصر

سلام الله علیه و تمامی شیعیان و مسلمانان جهان تسلیت باد

مسلمانی معتقد عالمی آزاداندیش و روشنگر و فقیهی مجاهد

                  

این است زهرا / ترجمه­ای از قصیده علامه مرجع سید فضل الله

اى دختر مسلمان... این است زهرا... بنگر به آن قدیسه آسمان

پیام وجدان در نهادش زنده بسان وحى در قلب پیامبران

تنها اندیشه او ایمان و تعهد که آن را با قلبى پر موهبت سیراب مى کرد

آن دخت پیمبر، نجیب زاده زیبا روى زهرا

*     *     *

قلبش در کودکى از سختى زندگى پر از احساس درد و رنج

محروم از مهر مادرى تا بنوازدش با عشق و محبت

مرگ مادر را بدید و آرزوهاى کودکانه اش فروریخت

گریه در کودکى بر گونه هایش روانه شد

*     *     *

روحى لطیف در کودکى که گریه هاى شبانه اش بر خنده هاى روز پیشى مى گرفت

آه که آرزوهایش در بستر خشونت روزگار به تارى گرایید

اما ایمان پاک او هدایتى دلنواز بود به سوى دامن پروردگار

و قلبش آرام و محکم مى گشت در وعده گاه ایمان با استوارى در مسیر مبارز

*     *     *

کودکى نونهال از وراى اشک چشمانش دلى مبارز در راه حق

همسایه خورشید درخشان با آرزوهایى روشن و پوی

گام در جاى پاى پدر آن رسول خدا و مهرش بر پدر سایه گستر

واژه هایى گرم و لبخندى ملیح و مهربان به آن قله پاک بشر

*     *     *

نونهالى بر پدر گشته مادر در پرتو روح پاک مهر و محبت

سوز فقدان محبت نزد ایتام از آنان مى رباید گرمى وجدان

ولى آن دختر اهورایى مى داد از دریاى مهرش ارمغان به پدر

قلب خود را کرده بود از برایش بسترى گرم و آرام و او مى خفت در آن شادمان

*     *     *

او همان قصه پاک تعهد که ظلمت را مى برد از چهره ایام

چشمه صلح و هدایت از قلب او جارى در بستر تاریخ

هر که در آن چشمه است دلش از پاکى و الهام سرشار

ایمان و تعهد در آفاق وجودش و روح پرستش در اندیشه اش

*     *     *

نسیم روحش در بهار عمر از باغ جوانى وداع گفت

و على در آن رود نور جارى بود با عطر یادش

روح پاک على مهد بخشش و سخاوت، سرچشمه آب مهر

که بر دامنش روان گشت در باغ خاک سوى تاریخ نور

*     *     *

و على در آغوش اسلام در فضایى گرم در دامان پاکى

آرزوهایش در حال پرواز با نغمه اى شاد بر اوج آسمان

دنیاى او شاد با نام زهرا و مهرش در دلش جارى

ستاره ها از آسمان مهر بر دلش مى آمد فرود، در زمین دیدار در آسمان لبخند

*     *     *

تنهاترین همتاى زهرا از میان نجیبان و اشراف

سفرهاى او سوى ستاره هاى آسمان، زیباترین داستان زندگى

و او رود چشمه پاکى و گلستان معطر گلها

روانى مهربان و طاهر و بخشنده و سرشار از لطف

*     *     *

روح زیباى زهرا در حال دعا مهد فرود نور

روحى درخشان در اوج سجود با شبنم باران اشک

رازى بزرگ اندر دلش از آسمان چهره اش گشته نمایان

آرزوهایش همه روشن در بهار امید به نور پاک یزدان

*     *     *

ذکر تسبیح از لبش رو به سوى آسمان با نداى روشن و گرم اشک

خدایا اى آفریننده نور وجود در بیابان تاریک عدم

بر خفتگان بفرست نسیم فجر ایمان

تا شوند آن غافلان در موعد نور بیدار

*     *     *

خداوندا بر آنانى که دارند دنیایى سخت و تیره

عطا کن رحمت و آسایش و شادى

موهبت کن مردم شهر خود را گرمى مهر در بستر برادرى

و اشک سرد یتیمان را زداى از چهره شان با لطف و رحمت

*     *     *

زمزمه این مناجات از دلش همواره در حال صعود

که ناگه کودک شیرین زبانش در دل شب گفت با او

مادرم در تارى شب، در سرماى زمستان

نور گرم دعایت رو به سوى آسمان

*     *     *

تو همان معدن پاکى که نور فجر از آن مى کند طلوع

و نداى پاک روحت مى رسد به اوج هستى نزد خدا

ندایى که مى گذرد از هر هفت آسمان و مى رسد بىواسطه نزد پروردگار

آن گاه مى پذیرد او را با مهر و لطف و محبت بسیار

*     *     *

آن کودک پاک مى کند از مادر این سؤال

واژه هاى نور از لبانت تابان پس چرا

همه از براى دیگران و خود هستى و محروم دنیایت پر از رنج و بلا

گفت مادر: فرزند من ما براى همسایه ایم آن گاه خانه

*     *     *

تلاش ما همه باید از براى خستگان در زیر یوغ روزگار

آن دردمندان و شکنجه شدگان

ما همه باید از براى شب هاى تار اندوه مندان

تاریخ ما همه نامه مهر و تلاش براى دل هاى آزردگان